با حضور دبیران کل احزاب و اشخاص حقیقی جبهه ایستادگی شورای عالی این جبهه رئیس و اعضای ستاد انتخابات جبهه ایستادگی مشخص شد.

با حضور دبیران کل احزاب و اشخاص حقیقی جبهه ایستادگی شورای عالی این جبهه رئیس و اعضای ستاد انتخابات جبهه ایستادگی مشخص شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، جلسه شورای عالی جبهه ایستادگی با حضور دبیران کل احزاب و اشخاص حقیقی برگزار شد. 
از تصمیمات شورای عالی جبهه ایستادگی تشکیل ستاد انتخابات جبهه بود که بر این اساس آقایان حسن بیادی به عنوان رییس ستاد انتخابات، سید احمد نبوی، عبدالحسین روح الامینی،ابوالقاسم رئوفیان، امیرعلی امیری و محمود افتخاری به عنوان اعضای این ستاد انتخاب شدند.
همچنین در این جلسه انتخابات روسای کمیته های تخصصی این جبهه برگزار و بر این اساس افراد ذیل با کسب اکثریت آرا به ترتیب به عنوان روسای کمیته‌های این جبهه انتخاب شدند:
- ابوالقاسم رئوفیان به عنوان رییس کمیته استانها
- حبیب الله حبیبی به عنوان رییس کمیته حقوقی و نظارت
-  حسین کنعانی مقدم به عنوان رییس کمیته سیاسی
- خانم حقیقی به عنوان رییس کمیته بانوان
همچنین حجه الاسلام چیت سازیان به عنوان رابط جبهه ایستادگی با مراجع عظام انتخاب گردید.
بر اساس این گزارش آقایان حجه الاسلام موسوی شاهرودی و محمود افتخاری در جلسات قبل این شورا بعنوان بترتیب روسای کمیته های فرهنگی و اجتماعی و کمیته اطلاع رسانی انتخاب شده بودند.
اولی جلسه ستاد انتخابات جبهه ایستادگی در روز دوشنبه 27 شهریور ماه برگزار خواهد شد.

منتشرشده در اخبار و اطلاعیه ها

لینک مصاحبه:

http://siona.ir/news.php?mod=artdetails&id_art=1143

 

پایگاه خبری ایرانیان موفق گفتگویی با سید احمد نبوی، معاون سابق رئیس سازمان محیط زیست و مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته است که متن گفتگو به این شرح است:

 

ایرانیان موفق(SIONA ) : از موفقیت‌های زندگی خود بفرمایید و چه موضوعی موجب شد تا به این موفقیت‌ها دست پیدا کنید؟

متولد 1341  بوده و در ساوه به دنیا آمدم، که البته از سن 4 سالگی به دلیل شغل پدرم به خانی‌آباد تهران آمده که در مدرسه "شریعت"و "جلوه" در خیابان مولوی درس خواندم دورۀ دبیرستان را همراه برادرِ شهیدم  به مدرسۀ "دارالفنون" می‌رفتیم که تقریبا در همان موقع انقلاب اسلامی پیروز شد. در سال 56 معلمی داشتیم که علاقۀ شدیدی به دکتر شریعتی داشتند لذا از همان ابتدا روحیه ما به شدت انقلابی شد و در سن 17 سالگی تدارکات‌های مدرسه دارالفنون دستِ من بود که چند مدرسه بزرگ به نام دارالفنون، مَروی، ادیب، هنرستان بزرگ تهران و رضا شاه پهلوی داشت که دارالفنون به تنهایی 2500 دانش آموز داشت.

 درآن زمان تظاهرات بسیاری برگزار می‌شد و من در همان جا زندانی شدم که تقریبا 3ماه در زندان بودم. بعد از انقلاب اسلامی به مدت یک‌سال به کمیته منطقۀ مرکزی رفتم و در سال 1359 واردِ سپاه شدم که تا آخر جنگ در جبهه حضور داشتم و حدود پانزده بار مجروح شدم و در حال حاضر جانباز 60درصد بوده و اکثر خانواده‌ام در گُردان خودِ من شهید شدند.

در سال 1375در عرصۀ سیاسی وارد شدم و در اولین انتخاباتی که حضور پیدا کردم، انتخابات میان دوره‌ای‌ مجلس پنجم در تهران بود که در تهران حدوداً 140000 ساوه‌ای داشتیم که در بین

68 کاندیدا در تهران نهم شدم که بیشتر فعالیت در عرصۀ سیاسی بود و زمانی که به مجلس رفتم، مدیر داخلی پارلمان و مدیر کل امور نمایندگان مجلس شدم. در سال 1382 به وزارت کار رفته و مدیرکل حراست و اطلاعات شدم. اما در سال 1384 دولت جدید که روی کار آمد که همه جا تحت پاکسازی قرار گرفت و من بیرون آمده و تنها حقوق جانبازی گرفتم.

در واقع من از مزایای خود گذشتم و از دولت بیرون آمدم که در همان سال84 به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته و در آنجا به عنوان مدیر کل حراست، مدیر کل بازرسی، مدیرکل روابط عمومی مشغول بودم که در دولت جدید نیز در سازمان محیط زیست مشاوره خانم دکتر ابتکار شدم. و مدیر کل بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست در حوزۀ حفاظت و نظارت را داشتم که حدود یک ماهه پیش برای شرکت در انتخابات استعفا دادم. درحال حاضر نیز مشاوره مدیر عامل شرکت مخابرات ایران و همچنین مشاوره صندوق ملی محیط زیست هستم.

 

 ایرانیان موفق(SIONA ) چه موضوعی موجب شد تا وارد محیط زیست شوید؟

من همواره در حوزۀ بازرسی و نظارت کار می‌کردم و در تمام این سال‌ها تخصص بنده در این زمینه بود. خانم ابتکار نیز به دنبال نیرویی بودند که آدم مطمئنی باشد، و یکی از دوستانم مرا به ایشان معرفی کرد و من در آنجا مشغول به کار شدم. محیط زیست را اصلاً نمی‌شناختم ولی در مدت شش ماه توانستم به قول خانم ابتکار یکی از کارشناسان برجسته‌ محیط زیست شوم چرا که به شدت بر روی مطالعات خود کار کردم.

 

ایرانیان موفق(SIONA ) در حال حاضر در محیط زیست موفق هستید؟

در حال حاضر در صندوق ملی محیط زیست هستم و به عنوان یک کارشناس محیط زیست با همه تمام رسانه‌ها گفتگو می‌کنم.

 

ایرانیان موفق(SIONA ) شما در زندگی خود را آدم موفقی می دانید؟

شاید در جنگ نه موفق نبودم، چراکه در جنگ کسانی موفق بودند که امروز نیستند(شهید شدند) ولی در زندگی موفق هستم. من برادرم را انسان موفقی می‌دانم که در آمریکا مهندسی هواپیمای جنگنده خواند و در جنگ شهید شد، سعی کردم در هر جایی که هستم آدم خاصی باشم و موثر باشم.

 

ایرانیان موفق(SIONA ) تعریف شما از موفقیت چیست؟

رسیدن به آرمان‌هایی که فکر می‌کنم دستیابی به آن یک خیال یا رویا است. من به تمام آرمان‌هایم رسیدم و در تمام حوزه‌های کاری خود هرگز هیچ‌کس نمی‌توانست به اندازه‌ بنده زمین‌های تحت پوشش محیط زیست را از زمین‌خوارها پس بگیرد، من بیش از 30000 هکتار از آن‌ها زمین پس گرفتم، رشوه‌های چند میلیاردی به من پیشنهاد شده بود، علیرغم اینکه هنوز مستأجر هستم. در جنگ اشتباهات بسیاری داشتم که سعی کردم در زندگی آنها را انجام ندهم.

 

ایرانیان موفق(SIONA ): از مردم برای بهبود محیط زیست چه انتظاراتی دارید؟

مردم باید باور کنند که آخرین سپر دفاعی‌شان آب و خاک و هوایشان است، آبی که اگر آلوده شود برگردان آن به چرخه استفاده غیرممکن می‌شود لذا اگر مردم به این باور برسند که این 3 رشد عناصری است که اگر از دست بدهند دیگر به دست نمی‌آورند، بسیار مهم است. انتظارم از مردم این است که به این 3عنصر اصلی زندگی خود بپردازند.

 

ایرانیان موفق(SIONA ): چه اقداماتی باید برای بهبود محیط زیست انجام داد؟

همه باید با همکاری یکدیگر و همچنین استفاده درست از منابع و امکانات مراقب محیط زیست باشیم. بودجه‌ دولت به صورت جدی باید برای محیط زیست تعریف شود و مردم نیز در این راستا کمک کنند و همه می‌توانند با سامانه 1540 تماس گرفته و تمام مشکلاتی که وجود دارد را گزارش دهد. حضور خانم ابتکار هم می‌تواند دلیلِ خوبی برای بهبود محیط زیست باشد اما به نظر من بعضی اوقات گفتن واقعیات دردناک لازم است.

به طور مثال در بحث HIV باید از رفتارهای پرخطر بگوییم، شاید خیلی در حوزۀ اخلاقی، دینی ما نگنجد که بتوان به راحتی در مورد آن حرف زد اما باید هشدارهای لازم را بیان کرد.

به نظر بنده فرمایشات سال گذشته مقام معظم رهبری در مورد محیط زیست بسیار مهم بود و ایشان حجت را در این خصوص تمام کرد.  

 

ایرانیان موفق(SIONA ): چه توصیه‌هایی برای مخاطبین دارید تا به موفقیت دست پیدا کنند؟

آرمان‌ها نباید آسمانی باشد، اما می‌توان با سخت کوشی، شلاق زدن به خود، کم خوابیدن و بیشتر کار کردن از راه‌های موفقیت است، من باید به این نقطه برسم که  فرزندانم راحت زندگی کنند و بتوانیم به موفقیت‌های بزرگ دست پیدا کنیم. ما باید از همه مشاوره گرفته و سعی کنیم در زندگی آن را به کار گیریم.

 


منتشرشده در اخبار و اطلاعیه ها

مصاحبه اختصاصی جوان ایرانی با سید احمد نبوی

لینک مصاحبه:

http://www.irjavan.com/?p=108107

 

 

روایت عشق به میهن و از خودگذشتگی را باید از زبان کسانی شنید که خودشان نشانه‌های روشن دلدادگی را داشته باشند.
دلدادگی، رسم راستین مردان خداست که با هر آنچه در دست دارند به میدان می‌آیند و چیزی از خود جز رضایت به‌جا نمی‌گذارند.
وقتی میز درس و مدرسه را به عزم خاکریز و جهاد ترک کرد، شاید نمی‌دانست که برای محک‌خوردن و عاشقی
انتخاب شده است. جانبازسرافراز سید احمد نبوی را وقتی در یک جلسه دوستانه و صمیمی که برای چندتن از جوان های این مرز و بوم
روایتگری می‌کرد، دیدیم؛ او چون کتاب گویای جنگ، شفاف و ساده با گویش آرام و دلنشین از روزهای سرخ خیبر و والفجرها از شلمچه و فاو از خونِ گرمِ هم‌رزمش که در آغوشش جان داد، می‌گفت. او فقط شعار و حرف نبود چراکه تمام بدنش به تمام معنا درد چشیده هشت سال دفاع مقدس بود. جوان ایرانی با او به گفتگو نشست .

 

 

 

سوال

 

سلام ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.

 

 

 

جواب

 

من سید احمد نبوی هستم. متولد هزاروسیصد و چهل ویک، نیمه ی مهر ماه. متولد شهرستان ساوه هستم ولی از دو سالگی تهران بودم و در تهران بزرگ شدم. بدلیل شغل پدرم که نظامی بوده اند، همه ی خواهران و برادران در شهرهای مختلف متولد شده ایم. ولی من ساوه متولد شده ام.

 

 

 

سوال

 

یعنی الان چند سال دارید؟

 

 

 

جواب

 

پنجاه و سه سال

 

 

 

سوال

 

چندتا بچه دارید؟

 

 

 

جواب

 

سه تا

 

 

 

سوال

 

چند سال سن دارند؟

 

 

 

جواب

 

پسر بزرگم الان سی ویک سال دارند. دخترم بیست وشش سال و دختر کوچکترم الان هفده سال دارد.

 

 

 

سوال

 

شما جانباز هستید، درسته؟

 

 

 

جواب

 

بله

 

 

 

سوال

 

چند درصد؟

 

 

 

جواب

 

شصت درصد

 

 

 

سوال

 

آیا فرزندانتان از سهمیه ی فرزند جانباز بودنشان استفاده کرده اند؟

 

 

 

جواب

 

پسرم بله معافیت سربازی گرفت به دلیل جانبازی من. اما دخترم برای ورود به دانشگاه خیر. هرچقدر هم   که به ایشان اصرار کردیم نپذیرفت و رتبه ی بسیارخوب نودوسه  آورد و در دانشگاه تهران قبول شد. هم کارشناسی و هم کارشناسی ارشد با رتبه ی عالی قبول شد. البته اصرار زیادی هم به ایشان نکردیم اما خب بهرحال قبول نکرد و گفت می خواهم خودم امتحان بدهم. نیازی هم نبود. بعدا چون با رتبه ی بالا قبول شد متوجه شدیم که خوب هم شد که این کار را نکردیم. فرزند سومم هنوز دبیرستان است ونیازی به سهمیه تا کنون نداشته است.

 

 

 

سوال

 

چرا بعد از جنگ وارد میدان سیاست شدید؟

 

 

 

جواب

 

فکر می کردم که جنس سیاست کشور دارد از انقلاب فاصله می گیرد و سیاست از جنگ و از خواسته های جوانانی که شهید شدند دارد دور می شود، به نظرم آمد اگر وارد سیاست شوم شاید بتوانیم یک جورهایی رنگ خانواده ی شهدا، شهدا، جانبازان و بچه های جنگ، اثراتش را در سیاست نشان دهم.

 

 

 

سوال

 

پشیمان نیستید؟

 

 

 

جواب

 

سخت بوده اما نه هنوز پشیمان نشده ام.

 

 

 

سوال

 

آیا به نسل امروز آنطور اعتماد دارید که انقلاب و ارزش هایی را که به خاطر آنها جنگیده اید را به ایشان بسپارید؟

 

 

 

جواب

 

صد درصد. خیلی بیشتر از آنچه که فکر بکنید. فقط شرطش این بوده که فقط باور تنها نباشد و به آنها امکانات و انتقال قدرت بدهیم. این انتقال قدرت اگر صورت بگیرد بله می توانند.

 

 

 

سوال

 

پس آیا جوانان ما باید سیاسی باشند؟

 

 

 

جواب

 

سیاسی باشند، سیاست زده نباشند. اشکال ایران امروز سیاست زدگی است.

 

 

 

سوال

 

پس اگر سیاسی بودن خوب است چرا همه جا می گویند بحث سیاسی ممنوع؟ همه جا این تابلو را معمولا می بینیم.

 

 

 

جواب

 

دلیل خستگی مردم از سیاست زدگی است. ما سیاست زده ترین ملت دنیا هستیم. شاید خیلی ها از این سیاست زدگی خسته شده اند. و علی رقم اینکه خسته شده اند، باز هرجا لازم باشد همه دخالت می کنند.

 

و همه ورود می کنند. سیاست تنها تخصصی است که مدرک تحصیلی نمی خواهد. مهندسی مکانیک یا پزشکی نیست. و به همین دلیل همه به راحتی در آن بازی می کنند و وارد می شوند. شاید یکی از دلایلش آن است که به هرکسی اجازه دارند در عرصه ی سیاسی بگویند متخصص است. اگر دست کاردانش برسد و اگر آموزش داده شود که این یک تخصص است و یک رشته است شاید درست شود. این سیاست زدگی به نظر من مهمترین دلیلی است که پدر و مادر ها می گویند "وارد سیاست نشوید، بحث سیاسی ممنوع، خسته شدیم، وارد این موضوع نشوید..." اگر به تعادل برسد به هیچ وجه کسی این حرف را نمیزند، تعادل ندارد.

 

 

 

سوال

 

پس سوالی که پیش می آید این است که آیا این سیاست زدگی در جامعه ی امروز ایران یک فرصت است یا یک تهدید؟

 

 

 

جواب

 

هم فرصت وهم تهدید. نه به طور صرف می شود گفت تهدید و نه به طور صددرصد فرصت است.

 

فرصت است ازین منظر که خیانت به کشور نمی شود و مردم در لاک بی خبری از سیاست کشورشان را نمی فروشند و استقلالشان به راحتی ازدست نمی رود که این فرصت است. تهدید هم به این دلیل است که همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد. حتی تنفس مردم, و حتی تخصص مردم. حوزه های اقتصادی فرهنگی تحت الشعاع قرار می گیرد. بنابراین هم فرصت است و هم تهدید.

 

 

 

سوال

 

یک خاطره ی شیرین از دوران جنگ تان بفرمایید.

 

 

 

جواب

 

عملیات آزاد سازی مهران بود، کربلای یک، که داشتیم میرفتیم جلو، نزدیک یک روستایی بودیم که عراقی ها داخل روستا بودند و ما بیرون روستا درگیر بودیم. عراقی ها عقب نشینی کرده بودند ولی تکه تکه جا مانده بودند و نمی توانستند فرار کنند زیرا اگر به طرف دشت می رفتند تیر می خوردند، در روستا و در خانه های روستایی به نام بهین بهروزان(که آن زمان در نقشه ی جنگ به این نام بود. الان اطلاع ندارم که هنوز روستایی با این نام اطراف مهران هست یا خیر) مانده بودند.

 

شب بود در تاریکی شب حدود دوازده شب در روستا دیدم عده ی زیادی از بچه ها دور یک آتش در یک نقطه جمع شده اند. به طرفشان دویدم که بگویم چرا اینجا تجمع کرده اید و پخش شوید، ناگهان دیدم یک نفر روی برانکارد خوابیده است و یکی از بچه ها گفت: آقا سید چراغ خور(که الان نام خود را به رضایی تغییر داده است.) زخمی شده است. چراغ خور خیلی شلوغ و شیطون و یک خورده بهم ریخته ی ذهنی بود. بعد گفتم خب بروید کنار تا ببینمش. من فکر کردم دارد شهید می شود، در تاریکی شب دست کشیدم روی بدنش تا ببینم دستم در جای ترکش یا سوراخی فرو می رود یا عضوی از او قطع شده است یا نه و در همین حال میگفتم چراغ خور چطوری پسر؟ تحمل کن چیزی نیست و... دیدم هرچه دست میزنم آسیبی ندارد. درضمن اسلحه اش را نیز محکم گرفته بود، وقتی خواستم اسلحه را بگیرم تا برانکارد را ببرند اسلحه را نمی داد گفتم خب اسلحه را بده ناگهان دستانش را دو دستی بالا آورد و گفت آقا سید، سید احمد نبوی مسئول گروهان من، اسلحه ی خونین من را بگیر و راه من را ادامه بده و ناگهان همه زدند زیر خنده و من گفتم حالا به کجای بدنت ترکش خورده؟ گفت فکرمیکنم صورتم. نور چراغ قوه را انداختم روی صورتش و دیدم یک تکه شن خورده بود به بینی اش و یک قطره خون آمده بود پایین و گیر کرده بود و حرکت نکرده بود دست زدم به بینی اش گفتم اینجا و گفت آره ناگهان یک لگد زدم زیر برانکاردش و گفتم فلان شده پاشو و بلند شد و دوید، احساس می کرد که یک فیلم سینمایی دارد بازی می کند که می گفت اسلحه خونین مرا بگیر و راه مرا ادامه بده. و تا یک هفته بعد از آن می دوید و هیچ آسیبی هم ندیده بود.

 

 

 

سوال

 

الان ایشان در قید حیات اند؟

 

 

 

جواب

 

بله زنده اند و الان نگهبان مخابرات هستند که خود اینجانب استخدامشان کردم.

 

 

 

سوال

 

گرچه دوست داشتنی نیست اما یک خاطره ی خیلی بد از جنگ بفرمایید.

 

 

 

جواب

 

شهیدی بود به نام شهید محبی که جوان شانزده-هفده ساله ای بود که در عملیات والفجر مقدماتی. من خودم به پشتم(باسنم) تیر خورده بود و داشتم سینه خیز می آمدم عقب که دیدم این شهید با حدود ده نفر مجروح خوابیده اند که به محض دیدن من خیلی خوشحال شدند. من رفتم به طرف آنها و محبی خودش را کشان کشان رساند به من و سرش را گذاشت روی پای من. من خودم چون به پشتم تیر خورده بود به پهلو دراز کشیده بودم. و سرش را روی پای من گذاشت. خیلی هم مرا دوست داشت. من در آن زمان(والفجر مقدماتی سال شصت و یک) معاون گروهانشان بودم. تیر به ران پایش خورده بود و با بند پوتین بالای پایش را بسته بود اما چون کوچک بود و ضعیف خون زیادی از دست داده بود. با صدای خیلی ضعیفی به من گفت آقا سید سرت را جلو بیاور. که یا می خواست کسی صدایش را نشنود تا خجالت نکشد و یا واقعا صدایش در نمی آمد، سرم را آوردم جلوی دهانش و گفت من پدر و مادرم پانزده سال بچه دار نمی شدند تا خدا مرا به آنها داد و قسم به من دادند که جبهه نیایم اما من فرار کردم و از اینجا نامه نوشتم که من جبهه هستم. هرطور می توانی مرا با خودت ببر وگرنه اگر من بلایی سرم بیاید پدر و مادر من می میرند. و در ضمن صحبت هایش گریه هم میکرد. همین که داشت این حرف ها را میزد، سرش روی پای من بود و تمام کرد. از این جنس خاطرات در جنگ زیاد دارم و این یکی از آنها بود.

 

 

 

سوال

 

جوان که بودید معمولا چه کارهایی انجام می دادید؟

 

 

 

جواب

 

سازماندهی: سازماندهی بچه های محل، سازماندهی فوتبال، سازماندهی تظاهرات، سازماندهی صف های نفت و مرتب کردنشان، کمی هم که بزرگتر شده بودیم سازماندهی مسلح های محلی برای دفاع از حمله ی ساواک و پست های شب. آرام آرام هم درجنگ کردستان. جوانی ام در دوران جنگ هم بود. و سازماندهی بچه هایی که در جنگ بودند. جنس جوانی ام با عملیات گذشت.

 

 

 

سوال

 

به عنوان یک جوان شلوغ کاری نمی کردید؟

 

 

 

جواب

 

آره، اما در نوجوانی. زیرا جوانی من به جنگ خورد و همه ی شلوغ کاری ها جنسش جنس جنگ بود. اما در نوجوانی در محله خیلی شلوغ کاری داشتیم، که شلوغی های مخصوص خودمان بود. بنزین می خریدیم از آنطرف خیابان و به عنوان یک بازی در جوی می ریختیم و آتش می زدیم. که گاهی اوقات هم شیطنت هایمان خطرناک بود ولی تا از این عبور کردیم و وارد جبهه و جنگ شدم، این شلوغی ها جنسش به ضرر عراقی ها تمام می شد و نه دیگر کوچه ومحله.

 

 

 

 سوال

 

چند نفر از رفقای شما شهید شده اند؟

 

 

 

جواب

 

عدد که نمی شود گفت اما اوایل جنگ در گردان هشت، حدود شصت-هفتاد نفر از بچه های هم گردانی مان در طول یک سال اول جنگ، در سال دوم و سوم جنگ حدود هفتاد-هشتاد نفر دیگر، و در سال های بعد که دیگر گردان ها منظم شده بود و من مسئولیت گرفتم در هر عملیات حدود بیست الی پنجاه-شصت نفر از بچه هایی که زیر نظر خودم بودند، شهید شدند و عدد مشخصی ندارد شاید بشود گفت زیاد.

 

 

 

سوال

 

من شنیدم شما غواص هم بوده اید.

 

 

 

جواب

 

قبل از جنگ، در واقع قبل از انقلاب در سن شانزده سالگی یک دوره ی غواصی در جزیره ی کیش کانادایی ها گذاشتند برای صید مروارید و من سه ماه رفتم کیش دوره ی غواصی دیدم. با کپسول و عمق پانزده الی هجده متر را اول دوره دیدیم و بعد غواصی در عمق گذاشتند که دوره ی دوم اش بود و آن دوره را نیز تمام کردم بعد همان شرکت استخدام می کردند که من حدود یک سال بعد از آن در رفت و آمد بودم و خیلی سخت مدرسه می رفتم، گفتند باید بیایید و استخدام شوید اما من به دلیل اینکه رفت و آمد مکررم مورد رضایت خانواده نبود قبول نکردم. بعدها تهران دوره ی غواصی دیگری گذاشتند که آنجا هم رفتم. مسابقات شنا در سال قبل از انقلاب تقریبا سال پنجاه و هفت دبیرستان دارالفنون برگزار کرد، هم کشتی و هم شنا رتبه ی اول شدم که به دلیل همان دوره هایی بود که دیده بودم. در جنگ هم در قرارگاه نوح دوره ی غواصی ارائه دادم و چندین دوره غواص ها را آموزش دادم ولی خودم همیشه در جنگ های زمینی بودم.

 

 

 

سوال

 

آیا از عملیات غواص های کربلای چهار اطلاع دقیقی داشتید؟

 

 

 

جواب

 

اطلاع دقیق که نه. کربلای چهار قرار نبود عملیات اصلی باشد. بلکه عملیاتی بود تا عراق را گمراه کنند و کربلای پنج شروع شود. شاید آن کسانی که می رفتند برای عملیات همه می دانستند که شهید می شوند و من خیلی از آنها را می شناختم. بچه های تهران را تقریبا همه شان را می شناختم و در آموزش ها و جلساتشان بودم. ولی خودم در عملیاتشان نبودم.

 

 

 

سوال

 

وقتی خبر بازگشت شان را شنیدید. چه چیز به ذهنتان رسید؟ چه جمله ای یا چه خاطره ای؟

 

 

 

جواب

 

ام الرصاص جزیره ای بود که بچه ها تقریبا آنجا محاصره شدند و جمله ای که به ذهن من می رسد "ام الرصاص قتلگاه پروانه ها" است. شاید بهترین جمله ای که بتوانم بگویم همین است.

 

 

 

سوال

 

با شناختی که از نسل جدید دارید فکر می کنید از این نسل همت ها و باکری ها و شهدایی مثل شهدای کربلای چهار بیرون می آیند؟

 

 

 

جواب

 

بله. من مطمئن هستم ولی ما بلد نبودیم چطور با این جوان ها تا کنیم. زیرا شیوه ی ارتباط گیری با آنها را بلد نبودیم. زیرا به آنها اعتماد نکردیم. زیرا تنهایشان گذاشتیم. زیرا بین آنها و نسل قبل ترشان فاصله انداختیم. زیرا همیشه محکومشان کردیم و اجازه ندادیم تا ارتقا پیدا کنند. به این دلایل از آنها ترسیدیم وگرنه به نظر من هزاران شهید همت در آنها است.

 

 

 

سوال

 

آیا کاری کرده اید که خجالت بکشید بگویید؟

 

 

 

جواب

 

بله فراوان.

 

 

 

سوال

 

نمونه ای هست که بتوانید الان بگویید؟

 

 

 

جواب

 

شما خودتان فرمودید خجالت بکشید بگویید! ولی آره. از جیب پدر پول بر می داشتیم می رفتیم سینما با بچه ها. یاد دارم یک بار یک اسکناس دو تومنی برداشتم. زیر چشمی هم دید اما به روی خودش نیاورد. خواب بودند که یواشکی از داخل جیب کت اش پول برداشتم و چهار نفر با بچه های محل رفتیم سینما. سینمای خرم دو فیلمی بود. ولی به روی من نیاورد. اینطور کارها بله زیاد داشتم.

 

 

 

سوال

 

دوست دارید به عنوان رزمنده و جانباز از شما یاد شود یا یک سیاست مدار برجسته؟

 

 

 

جواب

 

رزمنده و جانباز

 

 

 

سوال

 

شما به اجبار عازم جبهه شدید یا با میل خودتان؟

 

 

 

جواب

 

نه من انتخاب کردم و کلی در نوبت بودم. حدود شش ماه گزینش ما طول کشید تا وارد سپاه شدم. و هرروز دلهره ی این را داشتم که بگویند: "نه، نشد". حتی در همان جوانی سیگار می کشیدم پنهان می کردیم تا محققان که در محل می آیند نبینند. و کلی التماس و خواهش و تمنا کردیم تا توانستیم وارد سپاه و وارد جنگ شویم.

 

 

 

سوال

 

چند سال داشتید که به جنگ رفتید؟

 

 

 

جواب

 

در شروع جنگ نوزده سال داشتم.

 

 

 

سوال

 

چرا این قدر اصرار به رفتن به جنگ داشتید؟

 

 

 

جواب

 

یک بخشی از آن شور بود و بخش دیگرش توانایی هایی که در خودم می دیدم.

 

 

 

سوال

 

آینده ی ایران و جوانانش را چطور می بینید؟

 

 

 

جواب

 

خیلی خوب. به نظر من نظام جمهوری اسلامی مجبور است دست به یک انتقال قدرت از نسل های قدیمی تر به نسل جدید بزند. که اگر این انتقال قدرت خوب صورت بگیرد آینده ی روشنی برای هم جوانان و هم کشور می بینم.

 

 

 

سوال

 

اگر بخواهید یک رنگ واقع بینانه برای آینده ی ایران انتخاب کنید، چه رنگی است؟ رنگی که ازجنس شعار نباشد و موکدا واقع بینانه باشد.

 

 

 

جواب

 

خاکستری. رنگ ها فقط قابلیت توانایی خودشان را در همان رنگ دارند. و خاکستری را به این دلیل برگزیدم که نه همه چیز را خوش بینانه سفید ببینیم و نه بد بینانه سیاه ببینیم. خاکستری قابلیت رنگی شدن دارد. ولی روی هر رنگ دیگری دست بگذاریم همان رنگ ثابت می ماند.

 

 

 

سوال

 

وسخن پایانی؟

 

 

 

جواب

 

جوانان خودشان باید بیایند و اثبات کنند که قابلیت این انتقال قدرت از نسل یک و دو( که نمی دانم چرا این نسل یک و دو حاضر نیستند قدرت را رها کنند.) به نسل سه و حتی نسل چهار انقلاب وجود دارد. و ثابت کنند که قابلیت این تغییر را دارند و حاکمیت نیز باید خود را برای این تغییر آماده کند.

 

منتشرشده در اخبار و اطلاعیه ها

ضرورت تشکیل بانک اطلاعاتی از منابع زیست محیطی کشور

سید احمد نبوی، رئیس بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه درباره واقعیت‌های محیط زیست کمتر قلم زده شده، گفت: ما در حوزه نشر و کتاب هر قدر بر روی موضوع «محیط زیست» کار کنیم، میزان مطالبات مردم بالا می‌رود؛ اما اینکه بدانیم محیط زیست یعنی چه و ما در استاندارهای زیست محیطی کجای دنیا قرار داریم، کمتر مورد توجه اهالی قلم بوده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست مشترک سازمان حفاظت محیط زیست و خانه فرهنگ ایثار، با عنوان «ایثار و محیط زیست» روز شنبه 20 اردیبهشت ماه با حضور سید احمد نبوی، رئیس بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست، در سالن کتاب و هنر بیست‌وهشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.

نبوی با بیان اینکه بحث «محیط زیست» یکی از سه جنبه امنیتی امروز کشور است، گفت: رخ دادن بحران‌های زیست محیطی همواره دستاویزی بوده تا ناسیونالیست‌های افراطی و افرادی که می‌خواهند به این نظام ضربه بزنند، با تحریک افکار عمومی و شکل‌دهی تجمع‌های اعتراض آمیز، اهداف خود را پیش ببرند.

معاون رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به برخی از مخاطرات زیست محیطی کشور، افزود: خشک شدن دریاچه ارومیه و هوای آلوده تهران و اراک از جمله این موارد هستند که برخی از آنها با عنوان «سونامی سرطان» یاد می‌کنند؛ البته من این موضوع را قبول ندارم، اما باید این حقیقت را پذیرفت که این استان‌ها با مشکلات جدی زیست محیطی روبرو هستند.

وی ایجاد فرهنگ حفاظت از محیط زیست را از ضروریات امروز  کشور عنوان کرد و گفت: بدون شک «ایثار» نقش مهمی در شکل‌گیری فرهنگ حفاظت از محیط زیست خواهد داشت اما اگر می‌خواهیم با ایثارگری برای حفظ محیط زیست گام برداریم، ابتدا باید آن را بشناسیم و بدانیم که منابع زیست محیطی ما چقدر و در چه شرایطی است و دولت‌ها در حفظ و یا آلایندگی آن‌ها چه نقشی دارند.

رئیس بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: این موضوعیست که کمتر در جامعه به آن پرداخته شده و طبیعتا انعکاس مناسبی در رسانه‌ها و کتاب‌ها نداشته است. ما در حوزه تألیف و انتشار کتاب‌های حوزه محیط زیست و یا مرتبط با آن، با فقر شدید مواجه هستیم و کمتر دیده‌ایم که این موضوع دست‌مایه یک نویسنده قرار بگیرد.

نبوی تصریح کرد: بارها دیده‌ایم که موضوعاتی چون اختلاس‌های میلیاردی موضوع مورد پیگیری رسانه‌ها بوده که طبیعتا در کتاب‌ها نیز منعکس می‌شده‌اند اما با اینکه ضرر و زیان آلودگی محیط زیست بسیار مخرب‌تر و اغلب غیر قابل جبران است، کمتر به آن پرداخته شده و مجازات کمتری برای عاملان آن تعیین شده؛ این درحالی‌ست که ضررهای مالی را می‌توان جبران کرد، اما نابودی منابع طبیعی و محیط زیست قابل جبران نیست.

وی با ابراز تأسف از اینکه بعضا موضوع «محیط زیست» به عنوان وسیله‌ای برای دعواهای حزبی و جناحی مورد استفاده قرار گرفته، تأکید کرد: باید توجه کنیم که بار ایجاد این فرهنگ تنها کار یک دستگاه و یک رسانه نیست و باید با یک اتحاد منسجم بین تمام احزاب و دستگاه‌ها و استفاده از تمام ابزارها از جمله «کتاب»، به این فرهنگ دست پیدا کنیم که اگر جایی یک مخاطره زیست محیطی دیدیم، موظف باشیم اطلاع‌رسانی کنیم.

نبوی با تأکید بر اینکه «فرهنگ ایثار» درباره محیط زیست، اولویت یک امروز کشور است، گفت: وقتی مقام معظم رهبری در بیانات خود در 17 اسفند سال گذشته فرمودند که «حتی اگر خواستند حوزه علمیه هم بسازند، ابتدا باید پیوست زیست محیطی دریافت کنند»، دیگر کارخانه‌های سیمان و سایر کارخانه‌های آلاینده محیط زیست جای خود دارند. اینکه کارخانه‌ها در بدو تأسیس همه جوانب زیست محیطی کار خود را در نظر بگیرند، خود این حرکت «ایثار» است.

رئیس بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه با بیان اینکه درباره واقعیت‌های محیط زیست کمتر قلم زده شده، گفت: ما در حوزه نشر و کتاب هر قدر بر روی موضوع محیط زیست کار کنیم، میزان مطالبات مردم بالا می‌رود. اینکه بدانیم محیط زیست یعنی چه و ما در استاندارهای زیست محیطی کجای دنیا قرار داریم، از موضوعاتی است که کمتر مورد توجه اهالی قلم بوده است. در حالی‌که در این اواخر سازمان‌ها مردم نهاد توجه بیشتری به این موضوع نشان داده‌اند.

وی در پایان تصریح کرد: برای پرداختن به محیط زیست در حوزه نشر، نیاز به یک بانک اطلاعاتی کامل از منابع زیست محیطی کشور داریم و تنها از این طریق می‌توانیم داشته‌ها، خلاءها و مخاطرات زیست محیطی خودمان را بشناسیم تا بر اساس آن به کارهای فرهنگی در این زمینه بپردازیم.

لینک خبر در پورتال سازمان حفاظت محیط زیست: http://www.doe.ir/Portal/home/?news/196210/196226/450067

 

منتشرشده در اخبار و اطلاعیه ها

مدیر کل بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد: اگر اجرایی شدن منویات مقام معظم رهبری در حفظ محیط زیست دغدغه همه باشد، هر کس از هر طیف و در هر جایگاهی باید از توان خود برای تحکیم جایگاه نظارتی و حاکمیتی این سازمان برای بهبود شرایط محیط زیست ایران استفاده کند.

 

سید احمد نبوی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست (پام ) ، با بیان اینکه کشتار حیات وحش نه تنها از جمله چالش های جدی سازمان حفاظت محیط زیست بلکه از جمله بحران های جهانی محیط زیست است، گفت: البته ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دنیا باید به دنبال راه کارها و تمهیدات منطقی و علمی برای حل این بحران باشد.

 

وی با اشاره به فرهنگ سنتی ایران به ویژه در میان عشایر و جوامع محلی، افزود: فرهنگ سازی در خصوص حفظ حیات وحش و عدم شکار گونه های در معرض انقراض که به نوعی بازگشت به آداب سنتی ایران است، ضرورت دارد.

 

مدیر کل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به پوشش رسانه ای چالش های محیط زیستی ایران در بخش حیات وحش که اغلب اخبار ناخوشایندی را نیز در بر می گیرد و تلاش رسانه ها در خصوص فرهنگ سازی برای عموم مردم به منظور حفظ تنوع زیستی ایران، تصریح کرد: رسانه ها نمی توانند به تنهایی موفق به فرهنگ سازی در این حوزه شوند و سمن های محیط زیستی فعال و آگاه نیز باید در این زمینه به کمک سازمان حفاظت محیط زیست و اهالی رسانه بیایند.

 

نبوی افزود: البته سمن ها با حضور موثر خود در زمینه های مختلف محیط زیستی به تکیه گاهی مطمن برای سازمان حفاظت محیط زیست که به واسطه کمبود منابع مالی و انسانی و وسعت مناطق تحت پوشش و وظایف گسترده با مشکلاتی متعدد مواجه است، تبدیل شده اند.

 

وی محدود شدن شکارچیان متخلف از سوی جوامع بومی و محلی را از جمله نتایج حضور و تلاش سمن ها و رسانه ها در بعد فرهنگ سازی محیط زیستی دانست و گفت: در حالیکه حفاظت از عرصه ای در حدود 23 هزار هکتار برای تنها یک محیط بان که وظایف متعددی همچون حفاظت از تنوع زیستی گیاهی و جانوری، مقابله با زمین خواری و آتش سوزی مناطق را بر عهده دارد، کاری دشوار است، مردم بومی و محلی با آگاهی از اثرات مثبت حفظ محیط زیست به کمک محیط بانان و برخورد با خاطیان و متخلفان عرصه محیط زیست به ویژه در حوزه شکار آمده اند.

 

در ادامه، مدیر کل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به مقاله روزنامه وطن امروز که با عنوان "بانوی شکار ویژه ، هیاهوی تبلیغاتی سازمان حفاظت محیط زیست / شکارچیان خارجی در ایران جولان می دهند"، اظهار کرد: جای تاسف است که تذکر و بیانات مقام معظم  رهبری برای نگاه فراجناحی به محیط زیست و تلاش جمعی مسئولان و مردم برای حفظ سبزبوم ایران هم مورد توجه مسئولان این روزنامه قرار نگرفته و همچنان رویه سابق این رسانه در برخورد سیاسی با محیط زیست دنبال می شود.

 

وی افزود: جای تامل است که چرا این رسانه از تاثیرگذاری خود در مخاطبان عام و خاصش برای بیان مشکلات محیط زیست همچون مشکلات محیط بانان و تلاش برای ایجاد اجماع ملی به منظور حفظ محیط زیست و رفع بحران های آن بهره نمی گیرد و تنها مسئولیت خود را تخریب مسئولان دلسوز محیط زیست می داند.

 

با جریان های سیاسی سازمان  حفاظت محیط زیست را مورد هجمه قرار ندهید

 

 

 

نبوی تاکید کرد: اگر دغدغه همه اجرایی شدن منویات مقام معظم رهبری و حفظ محیط زیست باشد، هر کس از هر طیف و در هر جایگاهی  باید از توانایی های خود برای تحکیم جایگاه نظارتی و حاکمیتی سازمان حفاظت محیط زیست که بی شک منجر به بهبود شرایط محیط زیست ایران خواهد شد، استفاده کند.

 

مدیر کل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات با ابراز تاسف از کشته شدن پنج پلنگ از ابتدای سال جاری تا کنون به دلایل مختلف از جمله تصادفات جاده ای، گفت: بی شک سازمان حفاظت محیط زیست که خود را متولی اصلی حفاظت از تنوع زیستی کشور می داند نیز از وقوع چنین حوادثی خوشحال نیست اما سوال اینجاست که آیا امکانات انسانی و مالی این سازمان برای انجام دقیق و کامل مسئولیت هایش کافی است؟

 

وی ادامه داد: توقع از رسانه ها به عنوان پیشروان عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور این است که به جای سطحی نگری با کنکاش در عمق مطالب به رفع ریشه ای معضلات بپردازند.

 

سازمان حفاظت محیط زیست با متخلفان برخورد می کند

 

نبوی تاکید کرد: سازمان حفاظت محیط زیست به رغم تمامی کاستی هایی که با آن مواجه است پیگیر تمام شکایات و رفع تمام معضلات است و هرگز از انجام وظیفه خود در برخورد با خاطیان محیط زیست کوتاه نخواهد آمد.

 

وی افزود: مدیران سازمان حفاظت محیط زیست ضمن احترام به تمام منتقدان این حوزه، پذیرای هر گونه نقد منصفانه و به دور از اغراض سیاسی و جناحی هستند و البته بسیار خرسند خواهیم شد اگر منتقدان در کنار بیان مشکلات به ارائه راه کار نیز بپردازند.

وی در پایان گفت : امیدوارم روزی کلیه نشریات جناحهای مختلف سیاسی سامانه 1540 را به مردم معرفی کنند تا شاهد تعامل بیشتر مردم با بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست باشیم واین قدم مهم از تخریب های سیاسی در جهت حل معضلات تاثیرگذارتر می باشد.

لینک خبر در پورتال محیط زیست: http://www.doe.ir/Portal/home/?news/196210/196225/449116

 

منتشرشده در اخبار و اطلاعیه ها
یکشنبه, 06 ارديبهشت 1394 ساعت 04:42
عکس رسمی

منتشرشده در عکس
شروعقبلی12بعدیپایان
صفحه2 از2