مردم دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نخواهند کرد
سه شنبه, 28 دی 1395 ساعت 09:55
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

قانون _سید احمد نبوی ،  فعال سیاسی

 به نظر می رسد در حال وقوع پدیده جدیدی در عرصه سیاسی کشور هستیم که در سه دهه گذشته نمونه ای از آن راندیده ایم،اما در ادوار گذشته ی انتخابات ریاست جمهوری معمولا اعضای اطاق فکر کاندیدای جدید با گفتمان سازی بر علیه رئیس جمهور مستقر یا جریان فکری مستقر در ریاست جمهوری به معرفی خود می پرداختند و عرصه سیاسی کشور را قبل از انتخابات وارد یک فضای دو قطبی و  هیجانی می کردند و این فضا تا آستانه انتخابات چنان پیش می رفت که درگیری های احساسی و هیجانی و ایجاد امواج کاذب سیاسی در چند روز آخر انتخابات، نتیجه را به نفع جریان موج آفرین پشت پرده تغییر می داد.

تقسیم بندی مردم به دو طبقه مخالف و موافق و طرح موضوعات سلبی به جای مطالب ایجابی و ...، نگاه جامعه به واقعیت ها را کاملا بسته نگه می داشت و هر دو کاندیدای جناحین و دو قطب سیاسی، مردم و طرفدارانشان را به نگاهی غیر منطقی (صفر و صدی)، به رقیب و خود وا می داشتند، بطوریکه کاندیدای مقابل هیچ نقطه مثبتی نداشته و هر شر و بدی که وجود دارد از او و طرفدارانش می باشد و بر عکس کاندیدای خودشان همه خوبیها و حسنات را در بر داشته و هرگز مرتکب اشتباهی نشده است و نتیجه این دیدگاه ها باعث می شد که انتخابات ریاست جمهوری جنگ بین خیر وشر باشد و طرفداران یک بخش از کاندیداها خود را خادم و انقلابی مطلق و رقیب و طرفدارانش را دشمن و خائن مطلق فرض و همه اعمال خود را براین اساس تنظیم می کردند و در پایان چون نتیجه رو شور و هیجان تعیین می کرد مردمی که در طیف برنده بودند پس از دوسال  تازه متوجه می شدند که تا چه اندازه از واقعیات دور بوده اند و چگونه اسیر امواج احساسی رنگ و نماد گردیده و چه اندازه مشکلات و بی برنامگی  کاندیدای خود را ندیده اند و همچنین چه مقدار حسنات کاندیدای مقابل را پنهان کرده اند و از مجموعه این اشکالات احساس پشیمانی می کردند.

اما این چرخه ی دعوای انتخابات دو قطبی در سی سال گذشته  همچنان در حال تکرار بوده است و هر بار مردم ما برای ترس از حاکمیت رقیب به کاندیدایی که نمیشناختند رای داده اند که بعدها فهمیدند هم ترسشان و هم دفاع مطلقشان بیجا بوده است.

 در انتخابات سال 92 نیز چنین تکراری صورت گرفت، تشتت فراوان در میان اصولگرایان و اتحاد یکپارچه اصلاح طلبان و همچنین دیدگاه بخشی از افراد جامعه در نفی آقای جلیلی و قالیباف و... که شاید آنها را بدیلی برای آقای احمدی نژاد فرض می کردند، به سوی رقیب ایشان یعنی آقای روحانی تمایل نشان داده که البته  هیچ شناختی نیز از ایشان نداشتند، رای دادند.

 مردم بوضوح در مناظره های انتخاباتی، برخی از کاندیدا ها را صاحب برنامه ، آشنای به اقتصاد و با اخلاق دریافتند ولی چون بر بستر مواج هیجانات سه روزه ی آخر انتخابات وارد حوزه رای گیری گردیدند و به آقای روحانی رای دادند که نتیجه خوب یا بد آن امروزه در حال تحلیل توسط جامعه می باشد.

اما اینطور به نظر می رسد که در رفتار سیاسی مرم پس از سی سال، تغیراتی در حال وقوع است و حتی سیاسیون و رجال سیاسی کشور نیز این وضعیت را به درستی رصد کرده اند که دیگر با هیجانات کاذب وارد میدان نشوند.(گذشته از تندرو های اصلاح طلب و اصولگرا که همیشه فضای هیجانی را می پسندند)

به راحتی می توان تشخیص داد که فضای انتخابات آتی ریاست جمهوری یک انتخابات دوقطبی نخواهد بود چرا که عناصر تند روی دو طرف این اقطاب سیاسی در عرصه حضور ندارند و عوامل آنها نیز توان ایجاد فضای احساسی و هیجانی را در خود نمی بینند، چرا که مردم دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نخواهند کرد و این را می توان در نارضایتی روزمره مردم از جریانات سیاسی و نتایج فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و ... این دو قطب سیاسی مشاهده نمود.

 لذا بنظر میرسد انتخابات آینده ریاست جمهوری رقابت دو جریان عقل گرای میانه جامعه سیاسی کشور باشد، یک جریان مسیر پیشرفت و توسعه را با نگاه به تعامل با دنیای بیرون خصوصا غرب و یک جریان با نگاه به داخل و ظرفیت های بی نظیر نیروی انسانی موجود در کشور فکر می کنند، جریان اول خون مورد نیاز رگهای اقتصادی کشور را سرمایه گذاری خارجی، واردات و صادرات، گفتگوی سیاسی و رفع سوء تفاهمات بین المللی می داند و جریان دوم ، نگاه به جوانان انقلابی، اقتصاد مقاومتی، تولید داخلی و ایجاد قدرت منطقه ای می داند، نگاه اول دریافت سهم خود را از گفتگوی بی واسطه با جهان از جمله آمریکا جستجو می کند و نگاه دوم اقتدار و توانایی داخلی نیروی انسانی را راه نجات می داند که لاجرم سهم خود را از جهان خواهد گرفت.

در جریان اول تکنوکراتها و مدیران با سابقه که تحصیلات خارج از کشور آنان، نشان از شناخت روحیات خارجی ها و تعیین کننده نوع تعامل با آنان می باشد و با مدیریت فروش نفت، گاز و... می تواند زمینه ورود شرکت های خارجی به داخل باشد که با آمدن آنها گمان می کنند که یقینا امنیت و اشتغال ایجاد می شود و در جریان دوم با نگاه به دوران دفاع مقدس و هوش و ذکاوت جوانان انقلابی ایران، سرمایه گذاری برای علوم و فنون منتشره از نخبگان و جوانان،همان اشخاصی که در دهه شصت یک جنگ بزرگ را با پیروزی مدیریت کردند و امروز صنعت دفاعی کشور حاصل و مرهون فداکاری آن جوانان است را معرفی می کند، اقتصاد و صنعت امروز را نیز می خواهد به آنان بسپارد و ظرفیت های داخل را شکوفا سازد و در این صورت است که می توان دنیا را به سمت تکنولوژی ایران کشاند و در آمد نفت و گاز را پشتوانه شکوفائی دانشمندان و مخترعان جوان داخلی قرار داد.

این دو جریان عقل گرا که در میانه و معدل اصلاح طلبی و اصولگرایی می باشد با دو نگاه متفاوت که هر دو قصد خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران را دارند وارد عرصه انتخابات خواهند شد و نفس این حرکت خود یک پیروزی برای ملت است که بتواند فضای ملتهب و مسموم سیاسی و دو قطبی شدن انتخابات را شکست دهد و در سایه تدبر و عقلانیت، انتخابی از نوع غیر احساسی و غیر هیجانی ایجاد نماید. در این نوع نگرش از جریان های تندروی طیف های سیاسی ایران که بر بستر امواج سیاسی سالهای گذشته سوار می شدند و بزرگترین آسیب ها را به کشور و منافع ملی وارد می کردند خبری نخواهد بود.

گر چنین اتفاق میمون و مبارکی حادث گردد کاندیداهای ریاست جمهوری باید گفتمان خود را معرفی کنند و مبنای اخلاق سیاسی را مد نظر قرار دهند، در آن صورت 50 میلیون ایرانی با آرامش و از سر انتخاب هوشمندانه وارد عرصه انتخابات خواهند شد، انشالله.

بازدید 740 بار

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید