السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

خاطرات دفاع سید احمد نبوی

عملیات بدر در اسفند ماه 63 در منطقة شرق دجله انجام شد و گردان انصارالرسول(ص) قبل از سپیدة صبح به تمام مواضع دشمن دست یافت. در انتهای حدّ پیشروی گردان، پاسگاه یکی از تیپ‌های دشمن قرار داشت. من برای اطمینان از نبود دشمن در پاسگاه، وارد یکی از سنگرهای آن شدم. ناگهان دستی، گردنم را از پشت گرفت. متوجه شدم که یکی از سربازان یا فرماندهان عراقی است که از عملیات، جان سالم به در برده و در این سنگر مخفی شده است تا در موقعیت مناسب فرار کند؛ امّا حالا که من وارد سنگر شده بودم، با این که هیچ گونه سلاحی همراه نداشتم، حسابی ترسیده بود و حتی با وجود سلاحی که در کنارش بود، قصد خفه کردن مرا داشت. شاید می‌خواست با این روش، بچه‌های دیگری را که در نزدیکی ما بودند، حساس نکند.

او گردن مرا در بین دستانش گرفته بود و با تمام قدرت فشار می‌داد؛ امّا نمی‌دانست که طرفش با تکنیک‌های تکواندو آشنا است. پس به سرعت دستش را چرخاندم و او را محکم به زمین زدم و چون خطر جانی در کمینم بود، سلاحش را برداشتم و با شلیک چند تیر، او را به درک فرستادم. آن وقت چند لحظه نشستم  تا آرام بگیرم. هم ترسیده بودم و هم بسیار سردم بود. نگاهی به اطراف انداختم. اورکتی عراقی با درجة سرهنگی در سنگر افتاده بود. آن را پوشیدم تا از شر سرما در امان باشم.

وقتی پیش بچه‌ها برگشتم، همین طور که روی خاکریز ایستاده بودم و برای روحیه دادن به بچه‌ها،  ماجرا را به زبان عربی برایشان می‌گفتم تا با هم بخندیم، متوجه نبودم که چند سرباز عراقی در فاصلة 30 ـ 40  متری ما هستند و همگی با سلاح‌های آماده به سمت ما نشانه‌روی کرده‌اند. وقتی نگاهم را به طرفشان چرخاندم، تازه متوجه شدم که چرا شلیک نمی‌کنند. آن‌ها با دیدن لباس سرهنگ عراقی و صدای عربی من فکر کرده بودند که ما از نیروهای خودشان هستیم؛ امّا وقتی متوجه شدند که ایرانی هستیم، دیگر دیر شده بود و من با چابکی تمام خودم را به پشت خاکریز پرتاب کردم و در همان حال فریاد زدم:‌‌  بچه‌ها، عراقی‌ها آمده‌اند.... بزنید....

بچه‌ها به سمت‌شان رگبار بستند، و من که از شدت ترس تا دقایقی روی زمین دراز کشیده بودم، دیگر نفهمیدم که سرنوشت آن‌ها چه شد.

  منبع:  ماآن جابودیم

کتاب خاطرات رزمندگان گردان انصارالرسول لشکر27

منتشرشده در خاطرات

 

فروردین سال 1366 بود. لشکر 27 محمد رسول‌‌الله (ص) برای عملیات بیت‌المقدس 4 در منطقة عمومی سد دربندیخان عراق آماده می‌شد. مأموریت گردان انصار، عملیات بر روی ارتفاعات شاخ شمیران بود. ما بچه‌های گردان را توجیه کردیم. سپس اردوگاه گردان در نزدیک شهر باختران (شهرک آناهیتا) را جمع کردیم و پس از طی مسافت زیادی، به محل برقراری اردوگاه عملیاتی در لابه‌لای ارتفاعات منطقه رسیدیم. بچه‌ها به سرعت چادرهای گردان را به‌صورتی که چادر گروهان‌ها چون هلالی در اطراف شیار، چادر فرماندهی گردان را احاطه کند، برقرار کردند. ما و بچه‌های کادر گردان، بیرون چادر نشسته بودیم و داشتیم در مورد عملیاتی که قرار بود همان شب انجام دهیم، صحبت می‌کردیم. قاسم مشکینی، جواد عسگریان، سید احمد نبوی و چند نفر دیگر از بچه‌ها در جمع بودند. همین‌طور که صحبت می‌کردیم، ناگهان بدون این‌که هیچ‌گونه صدایی شنیده شود، راکت شیمیایی دشمن در فاصلة 3 متری پشت چادر ما اصابت کرد و بر اثر برخورد آن به زمین که پوشیده از گل‌ولای بود، قدری از آب و گل‌ها به سروصورت بچه‌ها پاشیده شد. ما که هیچ‌گونه صدای انفجاری نشنیده بودیم، نمی‌دانستیم این آب و گل‌ها از کجا آمده؛ اما ناگهان بچه‌هایی که متوجه قضیه شده بودند، فریاد زدند: «شیمیایی، شیمیایی، گاز خردل است...» 
ما به بچه‌ها اعلام کردیم که به سرعت به بالای ارتفاعات بروند و ماسک ضد سلاح شیمیایی خود را بزنند؛ امّا برای خودمان و بچه‌هایی که در جلوی چادر نشسته بودند، کار از کار گذشته بود؛ به‌خصوص که بخشی از گل‌ولای آلوده به مواد شیمیایی مستقیماً روی سر و صورتمان نشسته بود و ما می‌دانستیم که آثار گاز خردل پس از مدتی نمایان خواهد شد. به همین علت، اکثر بچه‌ها و عدة زیادی از مسئولین و کادر گردان، به بیمارستان صحرایی اعزام شدند که پس از اقدامات اولیه، به بیمارستان‌های پشت جبهه و شهرستان‌های دیگر اعزام شدند. گردان که نیروهای اصلی کادر فرماندهی خود را به این ترتیب از دست داده بود، موفق به شرکت در عملیات نشد و پس از مدتی، خطوط پدافندی همان منطقه را تحویل گرفت و مدتی در آن منطقه پدافند کرد.

منبع: " ماآن جابودیم... "

کتاب خاطرات رزمندگان گردان انصارالرسول لشکر27محمدرسول الله صلوات الله علیه

 ذکراین خاطره از : قاسم قربانی 

 روابط عمومی گردان انصارالرسول صلوات الله علیه

 

 

 

منتشرشده در خاطرات
شنبه, 04 بهمن 1393 ساعت 02:22
افسانه نفت خزر

آیا ذخایر نفتی دریای خزر قابل توجه هستند؟

مجله تازه های انرژی؛

سال سوم 1389 شماره 22

منتشرشده در مقالات
شنبه, 04 بهمن 1393 ساعت 02:13
صفرهای دلار برای نفت

مروری بر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره پیش بینی قیمتها

مجله تازه های انرژی؛

سال چهارم 1390 شماره 27

منتشرشده در مقالات
پنج شنبه, 03 مهر 1393 ساعت 00:29
ورق برمی گردد؟

ذخایر جدبد گازی آمریکا علیه ایران و روسیه

مجله تازه های انرژی؛

سال چهارم 1390 شماره 28

منتشرشده در مقالات
شنبه, 04 بهمن 1393 ساعت 00:21
کابوس کاهش صادرات نفت...

موانع موجود در راه صادرات نفت عربستان

مجله تازه های انرژی؛

سال پنجم 1391 شماره 39

منتشرشده در مقالات
شنبه, 04 بهمن 1393 ساعت 00:11
مأموریت غیرممکن!

چالشهای پیش روی عراق برای افزایش تولید نفت

مجله تازه های انرژی؛

سال چهارم 1390 شماره 29

منتشرشده در مقالات